بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۰۲: دل پیش نظر گیر سر و برگ نمو کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل پیش نظر گیر سر و برگ نمو کن گر مایل نازی سوی این آینه روکن شایستهٔ تسلیم یقین سجدهٔ کس نیست ای ننگ عبادت عرقی چند وضوکن تا چشم هوس هرزه نخندد مژه بربند در جوهر این آینه چاکی ست ، رفوکن منظور وفا گر بود امداد ضعیفان با سبزه خطابی که کنی از لب جو کن صد طبلهٔ عطار شکسته ست در این دشت هر خاک که بینی نم آبی زن وبوکن تحقیق خیالات مقابل نپسندد تمثال پرستی سر آیینه فرو کن برچینی دل غیر شکستن چه توان کرد ابریشم این ساز نوا باخته مو کن زین ورطه نرسته ست کسی بی سر تسلیم زان پیش که کشتی شکند فکر کدو کن از قطرهٔ گمگشته همان بحر سراغ ست هرگاه که یادم کنی اندیشهٔ اوکن بی مطبی از شبهه و تحقیق مبراست آن روی امیدی که نداری همه سو کن بیدل طلب راحت اگر مقصد جهد است چون موج گهر بر دل ناکام غلو کن بیدل دهلوی