بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۰۰: ترشح مایهای ناز دلی را محو احسانکن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترشح مایه ای ناز دلی را محو احسان کن تبسم می کند آیینه برگیر و نمکدان کن طربگاه جهان رنگ استعداد می خواهد در اینجا هر قدر آغوش گردی گل به دامان کن شکست خودسری تسخیر صد حرص و هوس دارد جهانی گبر از یک کشتن آتش مسلمان کن بهار جلوه ای گر اندکی از خود برون آیی چو تخم از ربشه بیرون دادنی تحریک مژگان کن به گوشم از شبستان عدم آواز می آید که چون طاووس اگر از بیضه وارستی چراغان کن نگاه یار هر مژگان زدن درس رمی دارد تو هم ای بیخبر از خود رو و گرد غزالان کن اگر در سایهٔ مژگان مورت جا دهد فرصت به راحت واکش و آرایش چتر سلیمان کن به دریا قطره ی گمگشته از هر موج می جوشد فرو رو در گداز دل جهانی را گریبان کن به جرم بی گناهی سوختن هم حیرتی دارد به رنگ شمع از هر عضو خویش آیینه عریان کن نفس دزدیدنت کیفیت دل نقش می بندد گهر انگاره ای داری به ضبط موج سوهان کن ز خاک رفتگان بر دیده مشتی آب زن بیدل بدین تدبیر دشوار دو عالم بر خود آسان کن بیدل دهلوی