بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۸۰: سراغ دل نخواهی از من دیوانه پرسیدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سراغ دل نخواهی از من دیوانه پرسیدن قیامت دارد از سیلاب راه خانه پرسیدن برون افتاده ای از پردهٔ ناموس یکتایی نمی باید ز شاخ و برگ رمز دانه پرسیدن محبت هر خسی را مورد الفت نمی خواهد به زلف یار نتوان جای دل از شانه پرسیدن نفس تا می تپد لبیک و ناقوسی ست در سازش دلی داریم چند از کعبه و بتخانه پرسیدن چراغی را که پیش از صبحدم بردند ازین محفل سراغش باید از خاکستر پروانه پرسیدن به سر خاکی فشان و گنج استغنا تماشا کن ز مجنون چند خواهی عشرت ویرانه پرسیدن چراغی از قدح بردار و هر جانب که خواهی رو نمی خواهد طریق لغزش مستانه پرسیدن به ذوق حرف و صوت پوچ خلقی رفته است از خود دماغ خوابناکان باید از افسانه پرسیدن خمار ناتمامی دور چندین ما و من دارد چو پر شد هیچ نتوان از لب پیمانه پرسیدن معارف باکه می گویی حقایق ازکه می پرسی که گفتن هاست بر نامحرم و بیگانه پرسیدن زبان شرم اگر باشد به کام خامشی بیدل جواب مدعایت می دهد از ما نه پرسیدن بیدل دهلوی