بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۷۵: دل چیست که بی روی تو از درد تپیدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل چیست که بی روی تو از درد تپیدن چون آب ز آیینه توان ناله شنیدن بی چاک جگر رمز محبت نشود فاش خط عرضه دهد نامهٔ عاشق به دریدن تسلیم همان شاهد اقبال وصولست افتادگی از میوه دهد بوی رسیدن راحت طلبی سر شکن چین جبین باش کس ره نتواند به دم تیغ بریدن از دل به تغافل زدنش بی سببی نیست چیزی به نظر دارد از آیینه ندیدن بی ساختهٔ ناز تو بس مست غرور است می می کشد از رنگ حنا دست کشیدن زین مزرعه ، خجلت ثمر حاصل خویشم تبخال چه تخم آورد از شوق دمیدن پیری هوس جرأت جولان نپسندد ما را دو سه گام آنسوی پا برد خمیدن جز اشک پریشان قدم من نتوان یافت آن دانه که از ریشه برد پیش دویدن بیدل همه معنی نظران پنبه به گوشند من نیز شنیدم سخنی از نشنیدن بیدل دهلوی