بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۷۳: چون ربشه در این باغ به افسون دمیدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون ربشه در این باغ به افسون دمیدن سر بر نکشی تا نخوری پای دویدن تا فاش شود معنی گلزار حقیقت از رفتن رنگ آینه باید طلبیدن در باغ خیالی که گذشتن ثمر اوست انگارکه من نیز رسیدم به رسیدن تدبیرخرد محرم نیرنگ جنون نیست نقاش ندارد قلم ناله کشیدن تا هست نفس صرفهٔ راحت نتوان برد بال است و همان زحمت انداز پریدن چون رنگ عبث سلسله اظهار شکستم یعنی نرساندیم صدایی به شنیدن ما هیچکسان فارغ از آرایش نازیم تمثال ندارد سر آیینه خریدن تا پیرهنی چند به نیرنگ ببالیم چون شمع کفاف ست سر انگشت مکیدن طاووس من احرام تماشای که دارد دل گشت سراپای من از آینه چیدن دست هوسم شیفتهٔ دامن کس نیست بیدل چو نسیمم همه تن گرد رمیدن بیدل دهلوی