بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۶۹: دل را به باد دادیم آه از نظر گشودن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل را به باد دادیم آه از نظر گشودن این خانه بال و پر داشت در رهن در گشودن آیینهٔ فضولی زنگارش از صفا به تا چند چشم حق بین بر خیر و شر گشودن زین خلق بی مروت انصاف جستن ما طومار شکوه در مرگ بر نیشتر گشودن صبح دعاست فرصت ای غافل از اجابت دارد گشود مژگان دست اثر گشودن نشکسته گرد هستی پوچ است لاف عرفان در بیضه چند چون سنگ بال شرر گشودن در گلشنی که شوقش بر صفحه ام زد آتش فردوس در قفس داشت طاووس پر گشودن بر دستگاه هستی چندان هوس مچینید بیش از تبسمی نیست خوان سحر گشودن مغرور جاه و عبرت افسانهٔ خیال است در خواب هم ندارد چشم گهر گشودن چینی به مرگ فغفور کاری دگر ندارد از درد حقگذاری جز موی سرگشودن دل بستهٔ وفایی جهدی که وانگردد ظلم است این گره را بی دست تر گشودن وارستن از تعلق با ما نساخت بیدل نی را به ناله آورد درد کمر گشودن بیدل دهلوی