بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۴۹: دل روشن چه لازم تیره از عرض هنر کردن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل روشن چه لازم تیره از عرض هنر کردن ز جوهر خانهٔ آیینه را زیر و زبر کردن به غیر از معنی خواری ندارد نقد تحصیلی کتاب حرص را شیرازه از مد نظر کردن اگر چون آفتاب آیینهٔ همت جلا گردد توانی خاک را از یک نگاه گرم زر کردن ز قید خود برای غنچه یکساعت گلستان شو نفس را تا به کی شیرازهٔ لخت جگر کردن درین دریا که از ساحل تیمم می کند موجش به آب دیده می باید وضویی چون گهر کردن به رنگ سایه گم کن نقش پا در نقش پیشانی ره عجزی که ما داریم آسان نیست سر کردن ز خاکستر تفاوت نیست دود آتش خس را ندارد آنقدر فرصت شب ما را سحر کردن شرر در پنبه بستن نیست از انصاف آگاهی ز مکتوبم ستم نتوان به بال نامه بر کردن وبال لذت دنیاست بال رستگاریها گره در کار نی کم افتد از ترک شکر کردن ز فیض اغنیا با تشنه کامیها قناعت کن ندارد چشمهٔ خورشید غیر از چشم تر کردن فراهم تا شود سر رشتهٔ آغوش تحقیقت چو تار سبحه از صد جیب باید سر به در کردن ندامت می کشد عشق از دل افسرده ام بیدل نداردگنج در وبرانه جز خاکی به سرکردن بیدل دهلوی