بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۴۰: یاد ابروی کجی زد به دل ما ناخن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یاد ابروی کجی زد به دل ما ناخن موج شد بهر جگرکاری دریا ناخن سعی تردستی منعم چقدر پُر زور است می شکافد جگر سنگ در این جا ناخن غنچه ای نیست که اوراق گلش در بر نیست هر گره راست به صد رنگ مهیا ناخن صورت قد دوتا حل معمای فناست عقده بازست کنون کرده ام انشا ناخن بی تمیزان همه جا قابل بیرون درند برکنارست ز هنگامهٔ اعضا ناخن خودسریها چقدر هرزه تلاش است اینجا می رود رو به هوا با سر بی پا ناخن بی حسی بسکه در ین شوره زمین کاشته اند موی و دندان دمد از پیکر ما یا ناخن خلق بیکار ز بس شیفتهٔ سر خاری ست همچو انگشت نشانده ست به سرها ناخن گره رشته دگر عقدهٔ معنی دگر است چه خیال است کند حل معما ناخن موج این بحر فروماندهٔ وضع گهر است نیست دل بستهٔ کاری که کند وا ناخن غافل از نشو و نما نیست کمین آفات سربریدن نکند قطع وفا با ناخن جوهر کارگشایی علم احسانهاست می کند دست بلند از همه بالا ناخن بیدل از دولت دونان به تغافل بگذر هیچ نگشاید اگر سرکشد از پا ناخن بیدل دهلوی