بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۲۶: هر چند نیست بیسبب از غمگریستن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر چند نیست بی سبب از غم گریستن باید ز شرم دیدهٔ بی نم گریستن تاکی به رنگ طفل مزاجان روزگار بر بیش شاد بودن و بر کم گریستن عیش و غم تو تابع رسم است ، ورنه چیست در عید خنده و به محرم گریستن آنجاکه صبح گریهٔ شادی ست شبنمش آموخته ست خندهٔ ما هم گریستن سامان گریه هم به کف گریه دادن است یعنی به چشم اشک چو شبنم گریستن در عرصهٔ وفا عرق شرم همت است از زخم تازه در پی مرهم گریستن زین دشت اگر خیال نگاهت گذر کند در دیدهٔ غزال شود رم گریستن شاید گلی ز عالم دیدار بشکفد تا چشم دارم آینه خواهم گریستن یک ذره زین بساط ندارد سراغ امن باید چو ابر بر همه عالم گریستن بیدل اگر چه نیست جهان جای خنده لیک نتوان به پیش مردم بی غم گریستن بیدل دهلوی