بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۹۹: سخت جانی هرکجا آید به عرض امتحان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سخت جانی هرکجا آید به عرض امتحان مغز ما را چون صدف خواهد برآورد استخوان تیره بختی دارد از اقبال رنگ ما نشان می کند فانوس شب روشن چراغ کهکشان از خم مژگان برون تاز است پرواز نگاه وحشت ما بال و پر کرده ست اندر آشیان در بیابانی که می بالد رم دیوانه ام می کنند از نقش پا مقراض وحشت آهوان گر نشد دیوانهٔ من پا به دامان ادب ناله را زنجیر می گردد رگ خواب گران مگذر ای شوخ از طواف دیدهٔ حیران من دارد این نقش قدم از طرز رفتاری نشان رنگ می بازد سراپایم به یک پرواز دل در نسیم بال بلبل دارد این گلشن خزان تیشهٔ فرهاد من مضراب ساز درد کیست کز رگ هر سنگ همچون تار می جوشد فغان حرفی از چشم ترم گفتند در گوش محیط موجش از گرداب ماند انگشت حیرت در دهان حسرتم هر جانشان ناوک ناز تو کرد ریخت مغز از استخوان ما چو آب از ناودان قابل عرض سجودت کو به سامان جبهه ای از عرق آبی مگر پاشم به خاک آستان هر دو عالم در کمند سر به زانو بستن است خانه دارد در بغل تا حلقه می باشد کمان نیست بیدل گوشه گیریهای ما بی مصلحت خلوتی می باید ارباب سخن را چون زبان بیدل دهلوی