بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۸۰: شررواری ز فرصت رو نمای خویش میجویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شررواری ز فرصت رو نمای خویش می جویم نگاه واپسینم خونبهای خویش می جویم به غیر از خانمان سوزی مقامی نیست عاشق را چو آتش گوشهٔ داغی برای خویش می جویم خرابیهای دل بی دام امیدی نمی باشد شکست طرهٔ او از بنای خویش می جویم چو شمع کشته سامان تلاشم کم نمی گردد سرگم کرده اکنون زیر پای خویش می جویم توان در صافی آیینه عرض نقشها دیدن جهانی از دل بی مدعای خویش می جویم به گردون گر رسم زان آستان سر برنمی دارم به هرجایم همان خود را به جای خویش می جویم بهارستان بیرنگ محبت رنگها دارد به داغت بسکه ممنونم رضای خویش می جویم ضعیفی تاکجاها بست خم بر دوش عریانی که من از اطلس گردون ردای خویش می جویم طلب عجز و تمنا یاس و من از ساده لوحیها ز دامان تو دست نارسای خویش می جویم از افسون جرسها محملی پیدا نشد بیدل کنون آواز پایش در صدای خویش می جویم بیدل دهلوی