بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۷۵: صبح تمنا دمید، دل چمنستان کنیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبح تمنا دمید، دل چمنستان کنیم یوسف ما می رسد آینه سامان کنیم حاصل باغ مراد حوصله خواه وفاست آنچه نگنجد به جیب تحفهٔ دامان کنیم ساز طرب دلگشاست نشئه ترنم نماست مطرب ما تر صداست شیشه غزلخوان کنیم چشم وفا مشربان این همه بی نور چند منتظر جلوه ایم ساز چراغان کنیم خوان بهار انجمن مایل این گلشن است صد چمن اثبات ناز برگل و ریحان کنیم جبههٔ اندیشه را با قدم او سریست به که درآن نقش پا سیر گریبان کنیم چشم دو عالم نشاط محو تماشای ماست دیده به دیدار اگر یک مژه حیران کنیم قابل این آستان جبهه نداربم حیف سبزهٔ خاک رهیم سجده به مژگان کنیم گردن ما تا ابد بستهٔ زنجیر اوست قمری این گلشنیم طوق چه پنهان کنیم از لب جانبخش او یک دو نفس دم زنیم مصر حلاوت شویم قند و گل ارزان کنیم هرزه درای هوس چند توان زیستن لب به ثنایش دهیم بر نفس احسان کنیم بیدل اگر سبز شد دانه ز فیض سحاب ما دل افسرده را در قدمش جان کنیم بیدل دهلوی