بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۴۸: از چاک گریبان به دلی راه نکردیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از چاک گریبان به دلی راه نکردیم کار عجبی داشت جنون آه نکردیم دل تیره شد آخر ز هوایی که به سر داشت این آینه را از نفس آگاه نکردیم فرصت شمری های نفس بال امل زد پرواز شد آن رشته که کوتاه نکردیم هر چند به صد رنگ دمیدیم درین باغ پرواز طرب جز به پر کاه نکردیم چون شمع که از خویش رود سر به گریبان نقش قدمی نیست که ما چاه نکردیم صد دشت به هر کوچه دویدیم و لیکن خاکی به سر از دوری آن راه نکردیم ماندیم هوس شیفتهٔ کثرت موهوم از گرد سپه رو به سوی شاه نکردیم در وصل ز محرومی دیدار مپرسید شب رفت و نگاهی به رخ ماه نکردیم چون سایه به حرمانکدهٔ فرصت هستی روز سیهی بود که بیگاه نکردیم بیدل تو عبث خون مخور از خجلت تحقیق ماییم که خود را ز خود آگاه نکردیم بیدل دهلوی