بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۳۱: در جگر صد رنگ توفان کردهایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در جگر صد رنگ توفان کرده ایم تا سرشکی نذر مژگان کرده ایم حیرت از طاووس ما پر می زند وحشتی را نرگسستان کرده ایم اخگر ما پردهٔ خاکسترست بیضهٔ قمری نمایان کرده ایم تا نفس بر خود تپید آیینه نیست چون حباب این جلوه سامان کرده ایم شبنم ما جیب خجلت می درد یک عرق آیینه عریان کرده ایم ناله حسرتخانهٔ دیدار اوست در نفس آیینه پنهان کرده ایم عشق از محرومی ما داغ شد بی جنون سیر بیابان کرده ایم دست بر هم سودنی داریم و بس خدمت طبع پشیمان کرده ایم ما و شمع کشته نتوان فرق کرد اینقدر سر در گریبان کرده ایم ماتم فرصت ز حیرت روشن است جای مو مژگان پریشان کرده ایم ای توانایی به زور خود مناز ما ضعیفان آنچه نتوان کرده ایم از هجوم اشک ما بیدل مپرس یار می آید چراغان کرده ایم بیدل دهلوی