بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۲۷: دیدهٔ انتظار را دام امید کردهایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیدهٔ انتظار را دام امید کرده ایم ای قدمت به چشم ما خانه سفید کرده ایم دل به خیالت انجمن دیده به حیرتت چمن سیر تأملی که دل تا مژه عید کرده ایم همچو صدف قناعتست بوتهٔ امتحان فقر مغز شد استخوان ما بسکه قدید کرده ایم فیض جنون نارسا فکر برهنگی کراست خرقهٔ دوش عافیت سایهٔ بید کرده ایم معنی لفظ حیرتیم کیست به فهم ما رسد بوی اثر نهفته را رنگ پدید کرده ایم گرد به باد رفتگان دست بلند مطلبی است گوش به چشم کن بدل ناله جدیدکرده ایم آه کجا برد کسی خجلت تهمت عدم نام خموشی وکری گفت و شنیدکرده ایم فرصت اشک شمع رفت ای دم صبح عبرتی خنده دیت نمی شود گریه شهیدکرده ایم بیدل اگرخطای ما درخور ساز زندگیست تا به کفن رسیده ایم ناله سفید کرده ایم بیدل دهلوی