بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۲۰: چون سبحه یک دو روز که با هم نشستهایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون سبحه یک دو روز که با هم نشسته ایم از یکدگر گسسته فراهم نشسته ایم باز است چشم ما به رخ انجمن چو شمع اما در انتظار فنا هم نشسته ایم هر چند طور عجز به غیر از صواب نیست زحمت کشی خیال خطا هم نشسته ایم دود سپند مجلس تصویر حیرت است هر چند گل کنیم صدا هم نشسته ایم غافل نه ایم از غم درماندگان خاک چندی چو آبله ته پا هم نشسته ایم نا قدردان راحت عریان تنی مباش گاهی برون بند قبا هم نشسته ایم خواب غرور مخمل و دیبا ز ما مخواه بر فرش بوریای گدا هم نشسته ایم دارد دماغ تخت سلیمان غبار ما بی پا و سر به روی هوا هم نشسته ایم دود چراغ محفل امکان بهانه جوست در راه باد ما و شما هم نشسته ایم آسایشی به ترک مطالب نمی رسد در سایه های دست دعا هم نشسته ایم گر التفات نقش قدم شیوهٔ حیاست بر خاک آستان تو ما هم نشسته ایم بیدل به رنگ توأم بادام ما و تو هر چند یک دلیم جدا هم نشسته ایم بیدل دهلوی