بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۱۱: سر خوش آن نرگس مستانهایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سر خوش آن نرگس مستانه ایم ما گدایان در میخانه ایم قید دل ما را امل فرسود کرد در کمند ریشهٔ این دانه ایم شغل سر چنگ حوادث مفت ماست زلف بیداد آشنای شانه ایم چون سحر جیبی که ما وا کرده ایم خندهٔ بی مطلب دیوانه ایم بی چراغ از ما که می یابد سراغ خانهٔ گم کردهٔ پروانه ایم اسم ما تهمت کش وصف است و بس گر پر و خالی همین پیمانه ایم بت پرستی باعث ایجاد ماست برهمن زادان این بتخانه ایم گر نفس سرمایهٔ این فرصت است آشنا تا گفته ای بیگانه ایم ما و من پر سحر کار افتاده است هر چه می گوییم هست اما نه ایم بیدل از وهم جنون سامان مپرس گنج ناپیدا و ما ویرانه ام بیدل دهلوی