بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۰۳: وقت استکنیمگریه با هم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وقت است کنیم گریه با هم ای شمع شب است روز ما هم دوریم جدا زدامن یار چون دست شکسته از دعا هم هستی چقدر رعونت انشاست سرها دارد چو شمع پا هم تا زندگیت نفس شمارست رو چون نفس از خود و بیا هم زین گرد نشسته در زمین ست چیزیست چو صبح بر هوا هم خونم چه نشان دهد زدستی کایینه نگیرد از حنا هم گر سر نکنم نیازتسلیم چون اشک که بشکند کلاهم از کوشش نارسا مپرسید ما را نرساند تا به ما هم هر جا بردیم نقب راحت دیدیم بجا نبود جا هم بر جوهرتیغ خم منازبد سر می فکند قد دو تا هم خاری ندمید ازین بیابان مژگان طلب است خواب پا هم بیدل چو عرق وفا سرشتان آیند ز عبرت از حیا هم بیدل دهلوی