بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۹۹: به هر طرف که هوای سفر شکست کلاهم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به هر طرف که هوای سفر شکست کلاهم همان شکست شد آخر چو موج توشهٔ راهم خیال موی میان که شدگره به دل من که عرض معنی باریک می دهد رگ آهم به گلشنی که ادب داشت آبیاری حیرت نمو ز جوهر آیینه وام کردگیاهم کفیل عافیت من بس است وضع ضعیفی ز رنگ رفته همان سر به بالش پرکاهم به صفحه ای که نویسند حرفی از عمل من خطاست نقطه اش از انفعال کار تباهم به جز وبال چه دارد سواد نسخهٔ هستی بس است آفت مورکلف به خرمن ماهم به قطرگی ز محیطم مباش آنهمه غافل اگر چه موی کمر نیستم حباب کلاهم عبث درین چمنم نیست پر فشانی الفت چو صبح بوی گلی دارد آشنایی آهم چه ممکنست نبالد به عجز ریشهٔ جهدم شکست آبله می افکند چو تخم به راهم به جلوهٔ تو ندانم چسان رسم بیدل به خود نمی رسم از بسکه نارساست نگاهم بیدل دهلوی