بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۶۹: اگردریا نگیرد خرده بر بیش و کم شبنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگردریا نگیرد خرده بر بیش و کم شبنم ز مغروری ندارند این گل اندامان غم شبنم صبا بوی سر زلف که می آرد درین گلشن که زخم گل ندارد التیام از مرهم شبنم نزاکت آشنای دل ندارد چاره از حیرت مگر آیینه دربابد زبان همدم شبنم بقا در عرض شوخیها همان رنگ فنا دارد نباشد مختلف آب و هوای عالم شبنم هوای وحشت آهنگ در جولانگه امکان زمین تا چرخ لبریز است از زبر و بم شبنم بجز تیغت که بر دارد سر افتادهٔ ما را همان خورشید می چیند بساط مبهم شبنم به چشم محو گلزارت نگه شوخی نمی داند تحیر می کشد همواری از پیچ و خم شبنم غبار عاشقان با عهد خوبان توأمی دارد ز رنگ و بوی گل دریاب انداز رم شبنم تو هم مژگان نبندی تا ابدگر دیده نگشایی که محو انتظارکیست چشم پر نم شبنم درین گلشن که شخص از شرم پیدایی عرق دارد سحرگل کرد اماگشت آخر محرم شبنم طلسم حیرتست آیینه دار شوکت هستی مدان جز حلقهٔ چشمی نگین با خاتم شبنم عرق ریز حنا صد رنگ توفان در بغل دارد مگیر ای جوش گل از ناتوانیها کم شبنم طربها خاک توست آنجاکه دل بی مدعا گردد درین گلشن چمن فرشست بیدل مقدم شبنم بیدل دهلوی