بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۶۳: ز صد ابرام بیش است انفعال چشم حیرانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز صد ابرام بیش است انفعال چشم حیرانم ادب پروردهٔ عشقم نگه را ناله می دانم تماشای دو رنگی برنمی دارد حباب من نظر تا بر تو واکردم ز چشم خویش حیرانم به رنگ ابر در یاد تو هر جا گریه سرکردم گهر افشاند پیش از پرده های دیده دامانم بیا ای آفتاب کشور امید مشتاقان چو صبحم طایر رنگی است بر گرد تو گردانم در این حرمانسرا هر کس تسلی نشئه ای دارد دماغ گنج بر خود چیدنم این بس که حیرانم خیالی نیست در دل کز شرر بالی نیفشاند جنون دارد تب شیر از خس و خار بیابانم مپرسید از سواد معنی آگا هان این محفل که طومار سحر در دستم و محتاج عنوانم پر و بال نفس فرسود و پروازی نشد حاصل کنون دستی زنم بر هم پشیمانم ، پشیمانم چو گوهر موجها پیچید بر هم تا گره بستم سر راحت به دامن چیدهٔ چندین گریبانم به این وسعت اگر چیند تغافل دامن همت جهانی را توان چون چشم ، پوشیدن به مژگانم ندانم بیش ازین عشق از من بیدل چه می خواهد غریبم ، بینوایم ، خانه ویرانم ، پریشانم بیدل دهلوی