بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۵۷: در تجرد تهمتی دیگر ندوزی بر تنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در تجرد تهمتی دیگر ندوزی بر تنم غیر من تاری ندارد چون نگه پیراهنم رفت آن فرصت که ساز شوق گرم آهنگ بود چون سپند از سرمه گیر اکنون سراغ شیونم حیرتی گل کن گر از تمثال او خواهی نشان یعنی از آیینه ممکن نیست بیرون دیدنم با که گویم ور بگوبم کیست تا باورکند آن پری روبی که من دیوانهٔ اوبم منم چون حبابم پردهٔهستی فریبی بیش نیست بحر عریانست اگر بیرون کنی پیراهنم قید الفتگاه دل را چاره نتوان یافتن عمرها شد چون نفس در آشیان پر می زنم در سراغم ای نسیم جستجو زحمت مکش رفته ام چندانکه نتوانی به یاد آوردنم بسکه سر تا پای من وحشت کمین بیخودیست نیست بی آواز پای دل شکست دامنم سوی بیرنگی نفس هردم پیامم می برد می رسد گردم به منزل پیشتر از رفتنم بیدل از بس مانده ام چون کوه زیر بار درد ناله جای گرد می گردد بلند از دامنم بیدل دهلوی