بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۴۸: بعد کشتن نیز پنهان نیست داغ بسملم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بعد کشتن نیز پنهان نیست داغ بسملم روشنست از دیدهٔ حیران چراغ بسملم رنگ دارد آتشی از کاروان بوی گل می توان از موج خون کردن سراغ بسملم پر فشانیهای یأس آخر به تسکین می کشد عافیت مفتست اگر باشد دماغ بسملم منفعل بود از شراب عاریت مینای من رفتن خون ناگهان پرگرد ایاغ بسملم باغ اقبالست گر بخت سیاهم خون شود صد هما طاووس حیرت از کلاغ بسملم تیغ نازت آستین می مالد از جوهر چرا یک تپیدن می کند خامش چراغ بسملم جنس دیگر چیست تا از دوستان باشد دریغ تیغ قاتل هم ز خون نگریست داغ بسملم دستگاه راحتم منت کش اسباب نیست در پر خویشست بالین فراغ بسملم حیرتم دیدی ز سیر عالم رازم مپرس خار مژگان چیده ام ، دیوار باغ بسملم شوق تا از پر زدن واماند صبح نیستی است بی نفس خاموش می گردم چراغ بسملم موج با صد بال وحشت قابل پرواز نیست جز تپیدن بر نمی دارد چراغ بسملم چشم قربانی ندارد احتیاج مردمک باده بی درد است بیدل در ایاغ بسملم بیدل دهلوی