بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۴۰: ز بس گرد وحشت گرفته است تنگم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز بس گرد وحشت گرفته است تنگم به یک پا چو شمع ایستاده است رنگم دلی دارم آزادی امکان ندارد ز مینا چو دست پری زیر سنگم نفس دستگاهم مپرس از کدورت چوآیینه آبیست تکلیف رنگم چه سازم به افسون فرصت شماری چو عزم شرر در فشار درنگم کشم تاکجا خجلت نارسایی به پا تیشه زن چون سراپای لنگم ز موهومیم تا به آثار عنقا تفاوت همین بس که نام است ننگم به تحقیق ره بردم از وهم هستی به کیفیت می رسانید بنگم بهاری کز آن جلوه رنگی ندارد گلش می دهد می به داغ پلنگم به دریوزهٔ گرد دامان نازش اگرکف گشایم دمد گل ز چنگم زگیسو نیاید فسون نگاهش تو از هند مگذر که من در فرنگم دلم کارگاه چه میناست بیدل جرس بسته عبرت به دوش ترنگم بیدل دهلوی