بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۶۰: عمریست ز اسباب غنا هیچ ندارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمری ست ز اسباب غنا هیچ ندارم چون دست تهی غیر دعا هیچ ندارم تحریک لبی بود اثر مایهٔ ایجاد معذورم اگر جز من و ما هیچ ندارم تشویق خیالات وجود و عدمم نیست چون رمز دهانت همه جا هیچ ندارم یا رب چقدر گرم کنم مجلس تصویر سازم همه کوک است و صدا هیچ ندارم چون شمع اگر شش جهتم پی سپر افتد غیر از سر خود در ته پا هیچ ندارم وامانده یأسم که از این انجمن آخر برخاستنی هست و عصا هیچ ندارم مغرور هوس می زیم از هستی موهوم فریاد که من شرم و حیا هیچ ندارم همکسوت اسباب حبابم چه توان کرد گر باز کنم بند قبا هیچ ندارم شخص عدم از زحمت تمثال مبراست آیینه ! تو هیچم منما هیچ ندارم بیدل اگر آفاق بود زیر نگینم جز نام خدا نام خدا هیچ ندارم بیدل دهلوی