بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۵۵: میپرست ایجادم نشئهٔ ازل دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می پرست ایجادم نشئهٔ ازل دارم همچو دانهٔ انگور شیشه در بغل دارم گر دهند بر بادم رقص می کنم شادم خاک عجز بنیادم طبع بی خلل دارم آفتاب در کار است سایه گو به غارت رو چون منی اگر گم شد چون توپی بدل دارم معنی بلند من فهم تند می خواهد سیر فکرم آسان نیست کوهم و کتل دارم از منی تنزل کن ، او شو و تویی گل کن اندکی تامل کن نکته محتمل دارم حق برون مردم نیست ، جوش باده بی خم نیست راه مدعا گم نیست ، عرض مبتذل دارم دل مشبک است امروز از خدنگ بیدادت محو لذت شوقم شانی از عسل دارم سنگ هم به حال من گریه گر کند برجاست بی تو زنده ام یعنی مرگ بی اجل دارم ترک سود و سودا کن ، قطع هر تمنا کن می خور و طربها کن ، من هم این عمل دارم بحر قدرتم بیدل موج خیز معنی هاست مصرعی اگر خواهم سر کنم غزل دارم بیدل دهلوی