هوشنگ ابتهاج
غزل ها
گر چشم دل بر آن مه آیینه رو کنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چشم دل بر آن مه آیینه رو کنی سیر جهان در آینه ی روی او کنی خاک سیه مباش که کس برنگیردت آیینه شو که خدمت آن ماهرو کنی جان تو جلوه گاه آن گهی شود کایینه اش به اشک صفا شست و شو کنی خواب و خیال من همه با یاد روی توست تا کی به من چو دولت بیدار رو کنی درمان درد عشق صبوری بود ولی با من چرا حکایت سنگ و سبو کنی خون می چکد ز ناله ی بلبل درین چمن فریاد از تو گل، که به هر خار خو کنی دل بسته ام به باد، به بوی شبی که زلف بگشایی و مشام مرا مشکبو کنی اینجاست یار گم شده گرد جهان مگرد خود را به جوی سایه اگر جست و جو کنی هوشنگ ابتهاج