هوشنگ ابتهاج
غزل ها
بیا که بار دگر گل به بار می آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا که بار دگر گل به بار می آید بیار باده که بوی بهار می آید هزار غم ز تو دارم به دل، بیا ای گل که گل شکفته و بانگ هزار می آید طرب میانه ی خوش نیست با منش چه کنم خوشا غم تو که با ما کنار می آید نه من ز داغ تو ای گل به خون نشستم و بس که لاله هم به چمن داغدار می آید دل چو غنچه ی من نشکفد به بوی بهار بهار من بود آن گه که یار می آید نسیم زلف تو تا نگذرد به گلشن دل کجا نهال امیدم به بار می آید بدین امید شد اشکم روان ز چشمه ی چشم که سرو من به لب جویبار می آید مگر ز پیک پرستو پیام او پرسم وگرنه کیست که از آن دیار می آید دلم به باده و گل وا نمی شود، چه کنم که بی تو باده و گل ناگوار می آید بهار سایه تویی ای بنفشه مو باز آی که گل به دیده ی من بی تو خار می آید هوشنگ ابتهاج