بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۴۶: خیال آن مژه عمریست در نظر دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خیال آن مژه عمریست در نظر دارم درین چمن قلم نرگسی به سر دارم نیاز من همه ناز، احتیاجم استغنا گل بهار توام رنگ از که بردارم وصال اگر ثمر دیده ها ی بی خوابست من این امید ز آیینه بیشتر دارم دل و دماغ تماشای فرصتم کم نیست هزار آینه در چشمک شرر دارم به یاد نرگس مستش گرفته ام قدحی دگر مپرس ز من عالمی دگر دارم خمار عیش ندارد مقیم دیر وفا دلی گداخته ام شیشه در نظر دارم حضور دولت بی اعتباریم چه کم است گره ندارم اگر رشته بی گهر دارم غم فضولی وحشت کجا برم یارب که شش جهت چو نگه یک قدم سفر دارم جنون شکست به بیکار ی ام ز عریانی به دست جای گریبان همین کمر دارم کسی به فهم کمالم دگر چه پردازد ز فرق تا به قدم عیبم این هنر دارم دلیر عرصهٔ لافم ز انفعال مپرس همین قدرکه نفس خون کنم جگر دارم کجاست مشتری لفظ و معنی ام بیدل پری متاعم و دکان شیشه گر دارم بیدل دهلوی