بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۲۶: بسکه چون طاووس، پیچیدهست مستی در سرم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بسکه چون طاوو س ، پیچیده ست مستی در سرم جام ها در گردش آید گر به خود جنبد پرم گرد بادم ، مستی ام موقوف کوه و دشت نیست هر کجا گردید سر در گردش آمد ساغرم تازه است از من بهار سنبلستان خیال جوهر آیینهٔ زانو بود موی سرم موج بر هم خورده دارد عرض سامان حباب می توان تعمیر دل کرد از شکست پیکرم وحشت آفاق در گرد سحر خوابیده است می کند خلقی جنون تا من گریبان می درم با خیال جلوهٔ خورشید افتاده ست کار همچو شبنم می کند بال از نگه چشم ترم نیستم بی سعی وحشت با همه افسردگی بلبل تصویرم و تا رنگ دارم می پرم حیرتم حیرت ز نیرنگ بد و نیکم مپرس برده است آیینه گشتن در جهان دیگرم نالهٔ عجزم من و بی طاقتیهای محال اینقدر آتش دل بیمار زد در بسترم صرفه ای آرام نتوان برد در تسخیر من خس به چشم دام می افتد ز صید لاغرم تا به کی بینم به چشم بسته داغ سوختن همچو اخگر کاش مژگان واکند خاکسترم از خط لعل که امشب سرمه خواهد یافتن می پرد بیدل به بال موج چشم ساغرم بیدل دهلوی