بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۲۲: تا درتن باغگل افشان نموگردیدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا درتن باغ گل افشان نموگردیدم رنگی آوردم و گرد سر او گردیدم جز شکستم ننمودند درین دیر هوس بارها آینهٔ جام و سبو گردیدم سبزه ام چون مژه ساغرکش سیرابی نیست زبن چه حاصل که مقیم لب جوگردیدم حیرتم می برد از خویش که چون ساغر رنگ به چه امید شکستم، به چه رو گردیدم فرصت سلسلهٔ زلف درازست اینجا من به یک موی میان تو، دو مو گردیدم خامشی هم چقدر نسخهٔ تحقیق گشود که من آیینهٔ اسرار مگو گردیدم خاک ناگشته ز شور من و ما نتوان رست سرمه جوشیدم و سرکوب گلو گردیدم چون سحر نیز جهان تهمت جولان منست نفسی بود که در پردهٔ اوگردیدم خجلت سجدهٔ خاک در او کرد مرا آنقدر آب که سامان وضوگردیدم پیکرم غوطه به صد موج گهر زد بیدل خوش غبار هوس آن سر کو گردیدم بیدل دهلوی