بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۱۴: گرنه شرابم چرا ساقی خون خودم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرنه شرابم چرا ساقی خون خودم زلف نی ام از چه رو دام جنون خودم شعلهٔ یاقوت من در غم پرواز سوخت رنگی اگر بشکنم بال شگون خودم با نگه آشنا انجمن الفتم از دل وحشت غبار دشت جنون خودم سعی نمود بهار سیر خزان بود و بس ذوق شکستن چو رنگ ریخت برون خودم عشرتم ازباغ دهرطرف به رنگی نبست همچو گل از بی کسی دست به خون خودم هستی موهوم نیست غیر طلسم فریب تا نفس آیینه است محو فسون خودم کیست برد از کفم دامن افتادگی سایه ام و عاشق بخت نگون خودم قطرهٔ این بحر را ظاهر و باطن یکی است هم ز برون دیدنی ست آنچه درون خودم بیدل ازبن طبع سست وحشی اندیشه را رام سخن کرده ام صید فنون خودم بیدل دهلوی