بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۰۹: شبی کز خیال توگل چیده بودم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شبی کز خیال توگل چیده بودم هماغوش صد جلوه خوابیده بودم چرا آب گوهر نباشد غبارم به راه تو یک اشک غلتیده بودم نهان از تو می باختم با تو عشقی تو فهمیده بودی نفهمیده بودم کس آیینه دارت نشد ورنه من هم به حیرت امیدی تراشیده بودم به رنگی ست چون سایه ام جوش غفلت که می رفتم از خویش و خوابیده بودم طریق وفا تلخکامی ندارد شکر بود اگر خاک لیسیده بودم بنازم به اقبال درد محبت که تا چرخ یک ناله بالیده بودم ز وهم ای جنون عقده ام وا نکردی به خویش آنقدرها نپیچیده بودم تماشا خیال است و دیدار حیرت ز آیینه این حرف پرسیده بودم چوگل چاک می رو بد از پیکر من ندانم برای چه خندیده بودم به مژگان گشودن نهان گشت بیدل جمالی که پیش از نگه دیده بودم بیدل دهلوی