بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۰۰: با صد حضور باز طلبکارت آمدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با صد حضور باز طلبکارت آمدم دست چمن گرفته به گلزارت آمدم جمعیتی دلیل جهان امید بود خوابیدم و به سایهٔ دیوارت آمدم شغل نیاز و ناز مکرر نمی شود بودم اسیر و باز گرفتارت آمدم بیع و شرای چار سوی عشق دیگر است خود را فروختم که خریدارت آمدم احسان به هرچه می خردم سود مدعاست از قیمتم مپرس به بازارت آمدم وصل محیط می برد از قطره ننگ عجز کم نیستم به عالم بسیارت آمدم قطع نظر ز هر دو جهانم کفیل شد تا یک نگاه قابل دیدارت آمدم مستانه می روم ز خود و نشئه رهبر است گویا به یاد نرگس خمارت آمدم دیگر چه سحر پرورد افسون آرزو من زان جهان به حسرت رفتارت آمدم وقف طراوت من بیدل تبسمی پر تشنه کام لعل شکر بارت آمدم بیدل دهلوی