بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۷۲: از هر طلبی پیش ندامتگلهکردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از هر طلبی پیش ندامت گله کردم سودم قدمی چند که دست آبله کردم در غنچگی ام یکدلیی بود که چون گل بر وهم شکفتن زدم و ده دله کردم بی صحبت پیران نگذشتم ز رعونت تا حلقه شدن خدمت این سلسله کردم بنیاد شکیبایی من جزو زمین داشت لرزیدم از اندام وفا زلزله کردم نومیدی سعی از دم فرصت خبرم کرد پا خورد به سنگم جرس قافله کردم پر منفعل افتاد دل از رغبت دنیا نفرت عملی بود درین مزبله کردم ضبط نفس ، آیینه ز آفاق جلا داد زین صیقل معنی مدد حوصله کردم مژگان نگشودم به تماشای تعین سیر عدم و هستی بی فاصله کردم بیدل نفس اقسام معانی به فسون بست فرصت رمقی داشت نیاز صله کردم بیدل دهلوی