بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۶۹: گذشت عمر و شکست دل آشکار نکردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گذشت عمر و شکست دل آشکار نکردم هزارگل به بغل داشتم بهار نکردم جهان به ضبط نفس بود و من ز هرزه دویها به این کمند رسا یک دو چین شکار نکردم نساختم به تنک رویی از تعلق دنیا به قطع وهم دم تیغی آبدار نکردم ز دست سوده نجستم علاج رنگ علایق به درد سر زدم و صندل اختیار نکردم وفا به عبرت انجام کار، کار ندارد ز شرم می کشی اندیشهٔ خمار نکردم جهان ز جوش دل آیینه خانه بود به چشمم گذشتم از نفس و هیچ جا غبار نکردم غبار جلوهٔ امکان گرفت آینهٔ من ولی چه سودکه خود را به خود دچار نکردم ز سیر این چمنم آب کرد غیرت شبنم که هرزه تار نگه را عرق سوار نکردم هوای صحبت دلمردگان نخواند فسونم دماغ سوخته را شمع هر مزار نکردم درین چمن به چه داغ آشنا شدم من بیدل که طوف سوخته جانان لاله زار نکردم بیدل دهلوی