بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۶۸: وداع دورگرد عرضهٔ آرام رم کردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وداع دورگرد عرضهٔ آرام رم کردم سحر گل کردم و کار دو عالم در دو دم کردم روا کم دارد اطوارم که گردد در دل رسوا اگر آهم هوس سر کرد هم در دل علم کردم وداع حرص راه حاصل آرام وا دارد عسل گل کرد هر گه کام دل مسرور سم کردم سحرگه مطلع اسرار آهم در علو آمد دل آسوده را مردود درگاه الم کردم هوس مگمار در احکام اعمال الم حاصل حصول سکهٔ دل کو، طلا و مس درم کردم دل آواره ام طور رم آسوده ای دارد اگر گرد ملال آورد صحرا را ارم کردم طمع واکرد هرگه راه احرام دل طامع صدا را در سواد سرمه سردادم عدم کردم اگر آگاه حالم مرگ هم گردد که رحم آرد که مردم در ره اما درد دل آواره کم کردم مآل عمر بیدل داد وهمم داد آسودم دو دم درس هوسها گرم کردم، سرد هم کردم بیدل دهلوی