بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۵۹: نه عبادت، نه ریاضت کردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه عبادت ، نه ریاضت کردم باده ها خوردم و عشرت کردم میهمان کرمی بود خیال با فضولی دو دم الفت کردم هر چه زین مایده ام پیش آمد نعمتی بودکه غارت کردم خلق در دیر و حرم تک زد و من دل آسوده ن بارت کردم. گردم از عرصهٔ تشویش گذشت آنسوی حشر قیامت کردم خاک را عرش برین نتوان کرد ترک خود رایی همت کردم عافیت تشنهٔ بیقدری بود سجده بر خاک مذلت کردم آگهی رنج پشیمانی داشت عیبها در خور غفلت کردم. بی دماغ من ما و نتوان زیست تن زدم ، خواب فراغت کردم شوق بی مقصد و، دل بی پروا خاک بر فرق ندامت کردم تا شدم منحرف از علم و عمل سیرکیفیت رحمت کردم مغفرت مزد معاصی بوده ست کیست فهمد که چه خدمت کردم هیچم ازکرده و ناکرده مپرس یاد آن چشم مروت کردم هرچه از دست من آمد بید ل همه بی رغبت و نفرت کردم بیدل دهلوی