بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۵۰: ای دلت حسرت کمین انتخاب صبحدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دلت حسرت کمین انتخاب صبحدم نقطه ای از اشک کن اندرکتاب صبحدم عمر در اظهار شوخی پر تنک سرمایه است یک نفس تاکی فروشد پیچ و تاب صبحدم تیره روزان جنون را هست بی انداز چرخ چاک دل ، صبح طرب ؛ داغ ، آفتاب صبحدم هر دل افسرده داغ انتظار فیض نیست آفتابست آنکه می بینی لباب صبحدم وحشت ما بر تعلق دامنی افشانده است تکمه نتوان یافت در بند نقاب صبحدم عالم فرصت ندارد از غبار ما سراغ می دود این ریشه یکسر در رکاب صبحدم آسمان گر بی حسد می بود در ایثار فیض دیده های اخترش می داشت تاب صبحدم رنج الفت را علاج از غیر جستن آفت است رعشه بر مخمور می می بندد آب صبحدم نشئهٔ غفلت به هر رنگی که باشد مفت ماست کاش ما را واگذارد دل به خواب صبحدم از توهم چند خواهی زیست مغرور امل ای نفس گم کرده درگرد سراب صبحدم گر قدت خم کرد پیری راستی مفت صفاست در دم صدق است بیدل فتح باب صبحدم بیدل دهلوی