بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۲۷: به تحریک نقابش گر شود مایل سر انگشتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به تحریک نقابش گر شود مایل سر انگشتم ز پیچیدن جهانی رشته می بندد بر انگشتم مپرسید از اثر پیمایی حسن عرقناکش اشارت گرکنم از دور می گردد تر انگشتم هلاکم کرد دست نارساکز رشک بیکاری سنان ها می کشد عمری ست بر یکدیگر انگشتم تحیرنامهٔ مضمون زنهارم که می خواند ببندد نامه بر، ای کاش بر بال و پر انگشتم تو ای نامهربان گر وا نداری دستم از دامن چه دارد مدعی با من مگر بوسد سر انگشتم اگر صد نوبتم ناز تو راند تیغ برگردن همان چون شمع ازتسلیم بر چشم تر انگشتم به سیم و زر چه امکانست فقرم سرفرود آرد گلوی حرص می افشارد از انگشتر انگشتم اگر چون گردباد از خاکساری می شدم غافل قلم برکهکشان می راند تحریک سر انگشتم دربن خمخانه ها مخمور من نگذشت صهبایی صدا خواهد کشید اکنون ز طبع ساغر انگشتم چو ماه نو به این مستی شکست امشب کلاه من که خاتم هم قدح کج کرده می آید در انگشتم نمی دانم چه گل دامن کشید از دست من یارب که فریادی ست چون منقار بلبل در هر انگشتم به چشم امتیازم اینقدر معلوم شد بیدل که در دست ضعیفیها ز جسم لاغر انگشتم بیدل دهلوی