بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۰۸: از بسکه چون نگه زتحیر لبالبم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بسکه چون نگه زتحیر لبالبم یک پر زدن به ناله نداده ست جا لبم جرأت مباد منکر عجز سپند من کم نیست اینکه سرمه کشید از صدا لبم صد رنگ ناله در قفس یأس می تپد کو گوش رغبتی که شود نغمه زا لبم کلفت نقاب عافیت غنچه می درد ترسم فشار دل کند از هم جدا لبم خاکسترم اگر تب شوقت دهد به باد تبخال را هنوز حسابی ست با لبم نام ترا که گوهر دریای مدعاست دارد صدف صفت به دو دست دعا لبم بی دوست زندگی به عرق جام می زند تر کرده است خجلت آب بقا لبم زین سان که ناله هرزه درای تظلم ست ترسم به خامشی نبرد التجا لبم این شیشهٔ هوس که دلش نام کرده اند در خون گشوده است ره خنده تا لبم رنگم چو گل هزار گریبان دریده است زین بیشتر چه ناله کنم بینوا لبم زین قفل زنگ بسته مگویید و مشنوید خون شد کلید آه و نگردید وا لبم بیدل خموشی ام ز فنا می دهد خبر آگه نی ام که این لب گور است یا لبم بیدل دهلوی