بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۰۷: ندارد آنقدر قطع از جهان غفلت اسبابم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ندارد آنقدر قطع از جهان غفلت اسبابم به جنبش تا رسد مژگان محرف می خورد خوابم نفس در دل گره دارم نگه در دیده معذورم خطی از نقطه بیرون نیست در دیوان آدابم مگر ترک طلب گیرد درین ره دست من ورنه چو آتش دور می افتم ز خود چندانکه بشتابم خزان پیش از دمیدن بود منظور بهار من کتان در پنبگی می داد عرض سیر مهتابم به امید قد خم گشته محمل می کشد فرصت مگر پیری ازین دریا برون آرد به قلابم به فکر خود فتادم معبد تحقیق پیدا شد خم سیر گریبان رفت و پیش آورد محرابم چو آتش گرمی پهلو ندیدم جز به خاکستر درین دیر هوس دامن زدند آخر به سنجابم به سعی بیخودی هم از عرق بیرون نمی آیم زطبع منفعل تاگردش رنگست گردابم خدا از انفعال می کشیهایم نگهدارد مزاج شرم مینایم ، در آتش خفته است آبم من بیدل نبودم اینقدر پروانهٔ جرأت دم تیغ تو دیدم ذوق کشتن کرد سیمابم بیدل دهلوی