بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۹۵: میدهد زیب عمارت از خرابی خانهام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می دهد زیب عمارت از خرابی خانه ام آب در آیینه دارد سیل در ویرانه ام از گداز رنگ طاقت برنمی آیم چو شمع گردش چشم که در خون می زند پیمانه ام اینقدرها بیخود جام نگاه کیستم گوشها میخانه شد از نعرهٔ مستانه ام عمرها شد از مقیمان سواد وحشتم ریخت چشم او به گرد سرمه رنگ خانه ام هرکجا روشن کنند از سرو او شمع چراغ نالهٔ قمری شود خاکستر پروانه ام نشئهٔ سودا به این نیرنگ هم می بوده است سنگ را گل می کند شور سر دیوانه ام اختلاط خلق بر من تهمت الفت نبست همچو بو در طبع رنگ از رنگها بیگانه ام با دل قانع فراغی دارم از تشویش حرص مور را دست تصرف کوته است از دانه ام نامهٔ احوال مجنون سر به مُهر حیرت است جای مژگان بسته می گردد لب از افسانه ام پیچ و تاب طرهٔ امواج خون بسملم جوهر شمشیر می باشد زبان شانه ام عشق در انجام الفت حسن پیدا می کند شمع می آید برون از سوختن پروانه ام یار شد بی پرده دیگر تاب خودداری که راست ای رفیقان نو بهار آمد کنون دیوانه ام صبح بودم گر سبکروحی به دادم می رسید سخت جانی کرد بیدل خشت این ویرانه ام بیدل دهلوی