بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۸۱: سر اگر بر آسمان یا بر زمین مالیدهام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سر اگر بر آسمان یا بر زمین مالیده ام آستانش کرده ام یاد و جبین مالیده ام برگ و ساز تر دماغیهای من فهمیدنی ست عطری از پیراهنش در پوستین مالیده ام سوز دل احسان پرست هر فسردن مایه نیست من به کار شعله چون شمع انگبین مالیده ام موی پیری شعلهٔ امید را خاکستر است درد سر معذور صندل بر جبین مالیده ام کوکبم آیینه در زنگار گمنامی گداخت حرص پندارد سیاهی بر نگین مالیده ام گوهر صد آبرو در پرده حل کرد احتیاج تا عرق واری به روی شرمگین مالیده ام جز ندامت نیست کار حرص و من بی اختیار از پی مالیدن دست آستین مالیده ام نالهٔ دل گر کسی نشنید جای شکوه نیست گوش خود باری به این صوت حزین مالیده ام نیستم بیدل هوس پروانهٔ این انجمن چشم عبرت بر نگاه واپسین مالیده ام بیدل دهلوی