بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۷۰: دیدهٔ مشتاقی از هر مو به بار آوردهام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیدهٔ مشتاقی از هر مو به بار آورده ام نخل بادامی ز باغ انتظار آورده ام ششجهت دیدارگل می چیند از اجزای من از تحیر زور بر آیینه زار آورده ام حاصل معنیست با حسن عبارت ساختن کعبه جویان رو به خاک پای یار آورده ام تاکشد شوق انتظار خجلت از افسردگی رنگ می جستم براتی بر بهار آورده ام چشم آن دارم که گیرم عالمی را در کنار چون مژه هر چند یک آغوش وار آورده ام ای ادب بگذار تا مشق جنونی سرکنم آخر این لوح جبین بهر چه کار آورده ام سادگی می خندد از آیینهٔ اندیشه ام دل ندارد هیچ و من بهر نثار آورده ام ذره را از خودفروشی شرم باید داشتن بی فضولی نیست هر چند انکسار آورده ام بیدلانت عالمی دارند در بار نیاز تحفه ام این بس که خود را در شمار آورده ام بیدل دهلوی