بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۶۹: زان بهار ناز حیرانم چه سامان کردهام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زان بهار ناز حیرانم چه سامان کرده ام چون گل امشب تا گریبان گل به دامان کرده ام بوی گل می آید از کیفیت پرواز من بال و پر رنگ از نوای عندلیبان کرده ام بی نشانی مشربی دارم که مانند نگاه آینه در دستم و تمثال پنهان کرده ام نقش این نه شیشه گر یادم نباشد گو مباش سیر مینایی دگر در طاق نسیان کرده ام با شرار کاغذ عشرت گرو تاز وفاست هر گه از خود رفته ام سیر چراغان کرده ام از جنون سامانی کیفیت عنقا مپرس آنقدر پوشیده ام خود را که عریان کرده ام بر که نالد فطرت از بیداد تشویش نفس خانهٔ آیینه ای دارم که ویران کرده ام ز انتظار صبح باید بر چراغم خون گریست بهر یک لب خنده چندین اشک نقصان کرده ام در غم نایابی مطلب که جز وهمی نبود سوده ام دستی که همت را پشیمان کرده ام جز غم سیل فنا دیگر چه باید خوردنم از فضولی خویش را در دشت مهمان کرده ام ابر را گفتم چه باشد باعث سیرابی ات گفت وقتی گریه بر عاجز گیاهان کرده ام بیدل از داغ چراغ خامشم غافل مباش نرگسستان چشمکی خس پوش مژگان کرده ام بیدل دهلوی