بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۶۷: شمعی از وحشت نگاهی انجمن گم کردهام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شمعی از وحشت نگاهی انجمن گم کرده ام بلبلی از پر فشانیها چمن گم کرده ام حسرت جاوبد از نایابی مطلب مپرس نارسایان آنچه می جویند من گم کرده ام ای تمنا نوحه کن بر کوشش بیحاصلم جستجوها دارم اما یافتن گم کرده ام هیچکس چون من زمان فرسودهٔ فرصت مباد تا سراغ رنگ می پرسم چمن گم کرده ام می شدم من هم به وحشت هم عنان رنگ و بو لیک چون گل دستگاه پر زدن گم کرده ام روز و شب خون می خورم در پردهٔ بیطاقتی گفت و گوی لالم و راه دهن گم کرده ام چون سپند از بی نواییهای من غافل مباش ناله واری داشتم در سوختن گم کرده ام یافتن گم کردنی می خواهد اما چاره نیست کاش گم کرده چه سازم گم شدن گم کرده ام بیدل از درد بیابان مرگی هوشم مپرس بیخودی می داند آن راهی که من گم کرده ام بیدل دهلوی