بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۶۵: در راه عشق توشهٔ امنی نبردهام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در راه عشق توشهٔ امنی نبرده ام از دیر تا به کعبه همین سنگ خورده ام هستی جنون معاملهٔ صبح و شبنم است اشکی چکیده تا رگ آهی فشرده ام محمل کش تصور خلد انتظار کیست گامیست آرزو که به راهی سپرده ام پیری هزار رنگ ملالم ز مو دماند تا روشنت شود چقدر سالخورده ام امروز نامه ام ز بر یار می رسد من گام قاصد از تپش دل شمرده ام در یاد جلوه ای که بهشت تصور است آهی نکرد گل که به باغش نبرده ام اجزای من قلمرو نیرنگ ناز اوست نقاش خامه گیر ز موی سترده ام خجلت چو شمع کشته ز داغم نمی رود آیینه زنگ بسته ز وضع فسرد ه ام گامی به جلوه آی و ز رنگم برآرگرد از خویش رفتنی به خرامت سپرده ام در خاک تربتم نفسی می زند غبار بیدل هنوز زندهٔ عشقم ، نمرده ام بیدل دهلوی