بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۶۱: بیدست و پا به خاک ادب نقش بستهام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیدست و پا به خاک ادب نقش بسته ام در سایهٔ تأمل یادش نشسته ام فریاد ما به گو ش ترحم شنیدنی است پربینوا چو نغمهٔ تارگسسته ام ای کاش سعی بیخودیی داد ما دهد بالی که داشت رنگ به حیرت شکسته ام گوشی که بر فسانهٔ ما وا رسد کجاست حرمان نصیب نالهٔ دلهای خسته ام جمعیم چون حواس در آغوش یکنفس گلهای چیدهٔ به همین رشته دسته ام خجلت نیاز دعوی مجهول ماکه کرد نگذشته زین سو آن سوی افلاک جسته ام این است اگر عقوبت اسباب زندگی از هول مرگ و وسوسهٔ حشر رسته ام بیدل مپرس از ره هموار نیستی بی چین تر از نفس همه دامن شکسته ام بیدل دهلوی