بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۲۸: چیست درین فتنهزار غیر ستم در بغل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چیست درین فتنه زار غیر ستم در بغل یک نفس و صد هزار تیغ دو دم در بغل گه الم کفر و دین گه غم شک و یقین الحذر از فتنه ای دیر و حرم در بغل منفعل فطرتم کو سر و برگ قبول خوش قلم صنع نیست کاغذ نم در بغل پای گر آید به سنگ کوشش همت رساست زبر زمین می رود ریشه علم در بغل با دل قانع خوشیم از چمن اعتبار غنچهٔ ما خفته است باغ ارم در بغل خشکی مغز شعور جوهر فطرت گداخت منشی این دفتریم نال قلم در بغل تا طلب آمد به عرض فقر دمید از غنا کاسهٔ درویش داشت ساغر جم در بغل گرنه به بوس آشناست زان دهن بی نشان غرهٔ هستی چراست خلق عدم در بغل لطمهٔ آفات نیست مانع جوع هوس سیر نشد از دوال طبل شکم در بغل وضع رعونت مخواه تهمت بنیاد عجز بر سر زانو گذار گردن خم در بغل مایهٔ ایثار مرد بر کف دست است و بس کیسهٔ ممسک نه ای چند درم در بغل بیدل از اوهام جسم باخت صفا جان پاک زنگ در آیینه بست نور ظلم در بغل بیدل دهلوی